چهارشنبه 16 اکتبر 2024 تهران 15:54

مهناز صدر: هپروت

تلق‌تلق صدای دمپایی‌های قدسی روی موزائیک راهرو پیچید. در حالی که منقل را با دو دستش گرفته بود با آرنج در راهرو را باز کرد. از سه پله پایین رفت. منقل را کنار حوض، لب باغچه گذاشت. پیشانیش را با پشت دست پاک کرد. به اتاق برگشت و آقاجان را چمباتمه زده کنار تخت یافت. سراسیمه دوید و آقاجان را صدا زد. -آقا جون! چی شد؟ حالتون خوبه؟ سر آقاجان افتاده...

مهناز صدر