م. ک. هم‌شاگردی: خواف یا خاش

خبر یک‌روزه در منطقه‌ی فراش‌بند مثل ترکیدن توپ صدا کرد‌: «غلام‌حسین گم شده!»
اولش ژاندارم‌‌ها بروز ندادند که یاغی‌ها شبانه غلام‌حسین را از جلوی‌ پاسگاه با تفنگش دزدیداند. اما وقتی خسرو و فرامرز غلام‌حسین را نزدیکی‌های نوجین پیدا کردند ‌که‌ لخت و مادرزاد به درخت بسته شده بود قضیه آفتابی شد.
غلام‌حسین رمق نداشت که حرف بزند. تنش خیس عرق بود و یک در میان‌نفس می‌کشید.
پاها و بدنش آزاد بود. دو دستی درخت را بغل کرده بود ‌و
مچ‌هایش به هم بسته شده بود.
دو سوار پیاده شدند دست‌هایش را باز کردند و چادرشبی به کمر بستند. خسرو، غلام‌حسین را جلوی خودش روی اسب نشانید و به طرف فراش‌بند راندند.
فرامرز گفت چی‌شد غلام‌حسن ؟
غلام‌حسین که نای حرف زدن‌نداشت آه کوتاهی کشید.
فرامرز گفت: همه یک روزی مزد ناجوون‌مردی‌اشون‌را می‌گیرن.
غلام‌حسین آه دیگری کشید!
وسط راه به پای جوی آب که رسیدند غلام‌حسین زیر لب گفت آب! مردان نگهداشتند و پیاده شدند‌‌. غلام‌حسین دمرو روی زمین دراز کشید و به اندازه‌ی یک اسب تشنه از آب نیم‌گرم‌ روان‌ نوشید‌‌ فرامرزگفت: نترکی ریقو!
خسرو تکه نانی از خورجین در آورد و به دستش داد.
خسرو گفت: کیا بودن غلام؟
غلامحسین گفت: نمیدونم فقط میدونم دو تا زن بودن!
فرامرز گفت: خاطر جمعی؟
غلامحسین گفت آره بابا، صداشون را شنیدم، زنونه بود!
فرامرز گفت: پس کی‌ می‌خواستی باشه؟ توی دنیا که دیگه مرد پیدا نمی‌شه!
به پاسگاه که رسیدند، مردان غلامحسین را پیاده کردند و قضیه پیدا کردنش را برای سرگروهبان تعریف کردند و رفتند. غلامحسین مثل نعش کف پاسگاه ولو شد.
سر گروهبان گفت چی‌شد غلام، تفنگت کو؟
لب‌های غلامحسین را انگار با سکوت قفل کرده‌بودند اما در آن گرمای بعد از ظهر دندان‌هایش بهم می‌خورد!
گروهبان گفت که بساط منقل را برایش جور‌کنند. پک اول را که زد گروهبان وافور را از دستش گرفت و در حال‌که به دهانش نزدیک می‌کرد پرسید چی‌شد غلام؟ غلامحسین گفت دو تا زن بودن. جلوی دهنم را گرفتن، چادر شب انداختن روم منو بردن‌بستن‌ به بلوط!
دست گروهبان توی هوا یخ زد ‌و گفت: دو تا زن؟ اینو بروز ندی پدر سوخته؟
غلامحسین خمیازه کشید.
گروهبان گفت: تفنگتم بردن؟ و دشنام رکیکی از میان لب‌هایش بیرون پرید. سرباز وظیفه‌ای که بساط منقل را جور کرده بود خندید. گروهبان‌ گفت لش‌ این پدرسوخته رو بنداز تو هلفدونی!
و نوک‌ وافور را در میان‌لب‌هایش جا داد.
بعدا سرباز برای فراش‌بندی‌ها تعریف کرد که غلامحسین را تبعید کرده‌اند. اما نمی‌دانست محل تبعید خواف است یا خاش؟
نهم سپتامبر ۲۰۲۰
م ک

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید